محرم آمد .صدای چکاچک شمشیر ، رنگ سرخ خون که زمین و آسمان را به هم پیوند زد و زمینیان را شرمنده ی بهشتیان.
صدای طبل و دهل تاریخ را به امروز پیوند زد تا دوباره تکرار شود .
تاریخ می خواهد تکرار شود تا بگوید محرم آمد، بیرقهایتان را برافراشته سازید چون محرم آمده و دل دوباره هوای حسین کرده است.
این روزهاست که زمین و آسمان یک صدا فریاد می زند وقت کوچ کردن به کوی یار رسیده. گاه حرمت حرمیان رسیده .
و دوباره درشلوغی تکیه ها وحسینیه ها، این صدای حسین است که فریاد می کند :چرا نشسته اید، عزم جزم کنید برای سفر . برای پر زدن به سوی خدا با سنج و رژه عشق، به گوش فلک رسانید ،که حسین برعهدخویش سرگذاشت وحجت تمام شد..
وحال، وقت حسینیان است که پا در رکاب عزم ابوالفضل نهند تا وفاداری را برای همیشه ی جهان معنا کنند برای انسانی که همچنان در پیچاپیچ زندگی مادی، انسانیت را به بازی کودکانه به سخره گرفته است، انسانی که هنوز تشنه حقیقت است .
محرم است ای شیرزنان و بیدار مردان ،حرمت دارید،چه وقت خواب است اینک ای یاران،دست مردانگی برسینه تاریخ زنید ،که ماه بنی هاشم است که گشته تیرباران. قاسمیان عزم جزم کرده اند،جوانان و علی اصغر به تیر کین به اوج رسید.
حسینیان! گاه، گاه بیداری است. …
اندوه حسین و حسینیان است .