همین شبها بود که مناجات علی(ع) درنخلستان ها خاموش شد و کوفه در غربتی به بلندای تاریخ فرو رفت.
همین شبها بود که پیش از طلوع آفتاب، برق شمشیری آفتاب را به خسوف نشاند و سرخ رنگ ترین شفق را برای عاشقان عدل و عدالت به یادگار گذاشت.
همین شبها بود که کودکان یتیم شرنگ یتیمی را دیگر بار در کام ریختند.
همین شبها بود که آسمان یتیم ،کهکشان کمرشکسته و نخلها غریب و بیهمنوا شدند.
ماه رمضان و شب قدر بود . شبی عزیزتر از هزار ماه و خوبتر از هرچه روز است؛ شبی که قرآن بر سفره جان ما گذاشته میشود؛ شبی که آسمانیان مهمان زمین هستند و آن قدر فرشته میآید که زمین «تنگ» میشود!
و نمی دانم چه سری داشت این شبی که شمشیر کین و نفاق در برترین شب سال فرق عدالت را زخم زد.
شاید به این دلیل بود تا وقتی قرآن به سر می گیریم آنجا که گوشه دلمان زخم می خورد و آنجا که استغفار را زمزمه می کنیم به یاد ضربت خوردن اول مظلوم عالم علی (ع) بیفتیم.
پس بیایید در این شبها زبان و قلب را یکی کنیم و بخوانیم
انا انزلناه فی لیله القدر
و ما ادرئک ما لیله القدر
لیله القدر خیر من الف شهر
تنزل الملائکه و الروح فیها باذن ربهم من کل امر
سلام هی حتی مطلع الفجر
به نام خداوند بخشایشگر مهربان – ما آن (قرآن) را در شب قدر نازل کردیم و تو چه می دانی شب قدر چیست؟! شب قدر بهتر از هزار ماه است – فرشتگان و روح در آن شب به اذن پروردگارشان هر امری را نازل می کنند . شبی است سرشار از سلامت تا طلوع سپیده. (قرآن کریم، سوره قدر)