ورزش این عرصه پر فراز و نشیب و پر طرفدار که روزانه میلیونها ایرانی را جذب خود می کند ، می تواند تاثیرات مثبت و منفی در حوزه اخلاق بر روی مخاطبان میلیونی خود به ویژه جوانترها بگذارد .
یکی از این موارد که این روزها مبتلا به ورزش کشورمان شده برخوردهای تند و بداخلاقی هایی است که میان ورزشکار و مربی صورت می گیرد.
به این ترتیب می توان گفت ،در ورزش حرفه ای احترام به مربی ، بزرگترها و پیشکسوت، حلقه مفقودهی ورزش کشورمان شده است که با مشاهده برخوردهایی میان این دوطیف( ورزشکار و مربی ) در رسانه های گروهی آه از نهادمان بلند می شود .
و این سوال مطرح می شود که مردمی که شاکله ی اصلی زندگی شان برپایه اخلاق واحترام بنا شده ، چگونه می شود نخبگانشان به ویژه در حوزه ورزش حرفه ای به جایی برسند که به جای سپاسگزاری، در برابر مربیانشان قرار بگیرند .
در سالهای گذشته اگر امکانات و شرایط ورزشی سایر کشورها باعث حسرت مان می شد، این روزها آنچه باعث تعجب مان می شود نوع رفتارها وتعاملاتی است که میان مربیان و ورزشکاران به اصطلاح خارجی شکل می گیرد .
ارتباطاتی که کاملا مبنای اخلاقی و به اصطلاح خودمانی، ارزشی و تربیتی دارد. این نوع رفتار که در اصطلاحات امروزی بخشی از فرهنگ ورزش حرفه ای است به سمتی کاملا اخلاقی و ارزشی پیش رفته است.
اما در مقابل این نوع ورزش حرفه ای متاسفانه این روزها برخوردهایی در رسانه های گروهی مان شکل می گیرد که بسیار از باورهای فرهنگی ما را تحت تاثیر قرار می دهد و این تفکر را به وجود می آورد که آموزهای اخلاقی، ملی و مذهبی مان درکجای راه پر فراز ونشیب تربیتی جا مانده که ورزشکاران حرفه ای مان وقتی به نام و نانی می رسند در برابر اساتید خود چنان سر بلند می کنند و درشتی می کنند که گویا در برابر غریبه ای ایستاده اند .
واقعیت این است از دیرباز مردمان ایران زمین ، ورزشکاران را در قالب جوانمردان و پهلوانانی صبور می بینند که حتی هنگام خشم آن را فرو می خورند تا مبادا در عصبانیت حقی را ناحق کنند .
اما این روزها انواع بیاحترامی آنهم در رسانه های گروهی و در برابر چشمان تیز بین میلیونها ایرانی شکل می گیرد و ملی پوشان کشورمان در برابر مربیان خود چنان قد علم می کنند که گویا بیگانه ای در برابرشان ایستاده و درکمال بی عدالتی و در بدترین شرایط مربیان خود را نقد می کنند و آنها را به چالش می کشند و حتی در پایان می خواهند که او را با وجود آنکه پله های رشدشان را فراهم کرده، برکنار کنند !
و این پایان می تواند غم انگیزترین تراژدی در ورزش حرفه ای باشد. البته این را قبول داریم که برخی از مربیان و مدیران با رفتار غیر منطقی و نامعقول خود زمینهساز این بیاحترامیها میشوند ولی با همه این اوصاف، هر کنشی که از سوی مربی و پیشکسوت این ورزش ، ولو غیر منطقی پرخاشجویانه صورت میگیرد، نباید توجیهی باشد برای این پردهدریها و بیحرمتیها .
اما نکته ای لازم به ذکر است و آنهم این است که حتی اصحاب رسانه هم نباید با پوشش دادن تمام و کمال این اتفاقات، قبح این مساله را بیش از این بریزند و بدان دامن بزنند.
به هرحال باید ریشه بیاحترامیها و توهینها از صحنه ورزش که میدان جوانمردی و پهلوانی هاست کنده شود و این امکان پذیر نخواهد بود مگر با زنده کردن بخش اخلاقی ورزش سنتی ایران .