محمد فراهانی مردی از تبار آسمان، همو که عبادتش، جهاد نفس بود و جهادش ضعیف نوازی ، مردی به لطافت باران و به سترگی کوه.
اگر چه از خاک بود، اما ریشه در آسمانها داشت و قنوت دستهایش، کهکشانی بود که راه خورشید را نشان می داد.
و آسمان، سر بر شانه اش می نهاد و آرامش می یافت، و خورشید از مسیر چشمهایش راه می جست، و طنین
یاعلی اش هنگام جهاد نفس در آسمان ولوله به راه می انداخت .
فراهانی را اهالی ورزش بیشتر و بهتر می شناسند. اگر می خواهید شما هم او را بیشتر بشناسید به تهران سری بزنید و اگر می خواهید او را ببینید ۱۷ دیماه سالگرد جهان پهلوان تختی را فراموش نکنید چون این مرد خیر را قطعا آنجا ( ابن بابویه خواهید دید.
سخن گفتن از فراهانی ، سخن گفتن از مرد روزهای سخت است. سخن گفتن از جهادگری بزرگ که در نبرد بین منیت ها هرگز لحظه ای درنگ نکرد ، او تلاقی سردی و گرمی، آب و آتش، و اشک و آهن است. او مردی برای تمامی فصول .
مهر و محبت او با دوستان و عزیزان در کنار روحیه سر سختش همه نشان از خود سازی و خود شناسی والای این بزرگمرد دارد.
او محسور، مجذوب و مدهوش خدا است ،حرمت حریم محبوب را خوب می داند، برای همین در تمامی این سالها ، لحظه لحظهاش، نفس نفسش و ضربان قلبش در مسیری بود که الهه حق می خواست و او در طول بیش از ۵۰ سال زندگی ، برای خدا زیست و کار کرد برای خلق خدا .
آری، سخن از صادقی است که مِهر خدایی دارد و سند ارادت و عشق او، با مهر مولایش علی تأیید شده و در ردیف پرونده های دیگر راست قامتان جاودانه تاریخ قرار گرفته است .