پاییز هزار رنگ میرود و زمستان سپید رنگ از راه میرسد و در این میان، شبی است بلند به بلندای یک فرهنگ، آئینی رنگارنگ به سان پاییز و درون مایهای سپید به رنگ زمستان.
امشب با هم آخرین دقیقه آذر ماه را ورق میزنیم و شمعهای روشن زرد پاییز را فوت میکنیم. شب آغاز زمستان است، چراغ خانهها هنوز بیدارند و خانهنشینان گرد آتش گرم دوستی، نشستهاند و خاطرات دیروز را پلک میزنند.
کهنترین و بلندترین شب سال طبق آیینها و سنتهای ما ایرانیان *شب چله* نامیده میشود.
*شب چله* مجالى است براى تکرار هر آنچه روزگارى، سرمشق خوبىهایمان بودهاند و امروز بر روى طاقچه عادتهایمان غبار مىگیرند.
*تفاوت تنها در یک دقیقه نیست* بلکه در دور هم بودن، در صمیمیت، در سرور و شادی است که این شب را از هر شب دیگری متمایز کرده است.
*شب چله* یعنی یادمان باشد که زندگی آنقدر کوتاه است که *یک دقیقه* بیشتر با هم بودن ارزش جشن گرفتن را دارد.