در روزگاری که بسیاری از هنرمندان در پی دیده شدن هستند، گاه کسی پیدا میشود که تمام دغدغهاش، شنیده شدنِ دل است. بهروز یوسفی از همان هنرمندانی است که بیهیاهو، بیتظاهر، صدا را برای آرامکردن دل آدمها به کار میگیرد.
او متولد ۱۳۳۷ در بروجرد، کارمند سادهای که صدای خاص و احساسبرانگیزش او را از پشت میزهای اداری تا صحنههای تئاتر و محافل موسیقی کشاند. مردی که خوانندگی را از نوجوانی آغاز کرد، بدون پشتوانهی آکادمیک، اما با پشتوانهی ذوق، هوش دقیق و عشقی اصیل. یوسفی، نه بهدنبال شهرت، که بهدنبال تأثیر است.
او به خبرنگار رخصت پهلوان آنلاین میگوید: «موسیقی برای من انتخاب نبود، بخشی از من بود. از بچگی زمزمه میکردم نه برای اینکه کسی بشنوه؛ برای دل خودم. بعدها وقتی دیدم بعضیها با صدای من ارتباط میگیرن، فهمیدم این عشق رو باید ادامه بدم.»
فعالیتهای او عمدتاً در محافل هنری داخلی و جمعهای فرهنگی محدود بوده اما این محدودیت جغرافیایی، هیچگاه جلوی درخشش ذاتیاش را نگرفته و میگوید: «برای من، شنیدهشدن با دل مهمتر از دیدهشدن با چشم بود به همین خاطر دنبال تظاهر و تبلیغ نیستم؛ میخواهم اگر کسی صدای منو شنید، تو دلش یه چیزی بلرزه… یه یاد، یه عشق، یه بغض.»در کنار آواز، بهروز یوسفی سالها در تئاتر نیز فعالیت کرده و تجربه بازی در یک اثر سینمایی را هم بزودی تجربه می کند.
او ادامه می دهد: بازیگری برای تنها هنر ظاهر نیست، بلکه هنری است از جنس زیستن در لحظه.
بهروز یوسفی اظهار داشت : «تئاتر نفس کشیدن رو یادم داد. وقتی روی صحنهای، باید خودت باشی، با تمام اشتباهاتت. اون لحظهای که چراغها روشن میشن، دروغی نمیتونه پنهون بمونه.»
او سبک خاصی برای خود تعریف نکرده و معتقد است مرز بین موسیقی سنتی، پاپ و محلی را مخاطب تعیین میکند، نه دستهبندیهای قراردادی.
بازیگر فیلم “اینجا کسی منتظر است” می افزاید : «برام مهمه صدا، خلوص داشته باشه. سبک برام مهم نیست، محتوا مهمه. هر قطعهای که با دل گفته شده باشه، میتونه با دل خونده بشه.»
یوسفی معتقد است موسیقی ایرانی، بخشی از ریشههای فرهنگی ماست که نباید به فراموشی سپرده شود.
وی با دلی پرشور میگوید: «موسیقی ایرانی فقط ملودی نیست، تاریخ ماست، حس ماست. اگر فراموشش کنیم، یه بخشی از هویتمون رو گم میکنیم. باید از دل این خاک بخونیم، نه از مد روز.»
در پایان، از او میپرسیم آرزوی هنریاش چیست. پاسخش ساده اما عمیق است: «دوست دارم آلبومی ضبط کنم که وقتی کسی گوش میده، حس کنه داره با یه خاطره قدیمی حرف میزنه. یه صدا که بغضش شبیه خودش باشه. شاید کم شنیده بشه، اما واقعی شنیده بشه.»
بهروز یوسفی، هنرمندی است که نه در نورافکن صحنهها، بلکه در سکوت دلها شناخته میشود. صدایش، پرورشیافتهی سالها عشق، تجربه و صداقت است. او به ما یادآوری میکند که برای هنرمند بودن، کافی است دل داشت و صدا را نه برای فریاد، که برای نوازشِ دلها خرج کرد.