امشب، چشم هایم را پنهان می کنم تا خواب، راه دیدگانم را نیابد.
امشب، نزولی بزرگ را به تماشا می نشینم؛ با صد هزار فرشته بر دستانشان حریر.
خواب، امشب در چشمان حیرت زدگان از تماشای آن همه نور می شکند.
آمدگان بی درنگ، از آسمان و روندگان نورانی به آسمان، در تدارک کدامین واقعه باشکوه، چنین فرمانبرداران بی چون و چرای خالق این شب هستند!
چه آشوبی در آسمان است و تو نمی دانی.
باد، مأمور است تا رایحه باد صبا را برافشاند و اشک، بر آن است تا آتشی فرو نشاند.
امشب، امید طرح بازار دل شکستگان است و از فزونی نور، راه های نهفته آسمان هویداست.
نویسندگان آسمان، قلم به دست، در تدارک بر چیدن سیاهی ها از نامه های شب بیداران امیدوار و اشک ریزان شب زنده دارند؛ زنهار، دل به او بسپار، ای شب زنده دار، تا سیاهی نماند.
مردی در خلسه نور و نماز، محو حضرت پروردگار است؛ «انا انزلناه فی لیله القدر»؛
محمد صلی الله علیه وآله وسلم لوح زرین بهترین کلمات عالم را در حال نزولی بی مانند، نظاره گر است و قلب پیامبر، جایگاه ابدی کلام آمده از آسمان.
خداوند، امشب داستان بی نظیر خلقت را بر پیامبرش می خواند و سرود گوش نواز عبودیت و بشارت، از آبشارهای آسمان سرازیر است.
من، هزار شبانه بیدار، نگاهم، نیمی آسمان، نیمی به اشک و دستان خالی ام رو به بیکران آسمان، بر رازهای مگوی عالم گوش سپرده ام.
ذره ذره عالم، اکنون، قدردان لحظه باشکوه نزول است و چه بر خود می بالد از تماس نور کلام خدا بر وسعت
خاکی اش!
امشب خاک زمینی و هوای این جهان، گران قدرترین لحظات بودنشان را سپری می کنند؛ چرا که عظمت کلام خود را در خود احساس کرده اند.
شب قدر، مرا به بیداری میخواند و زمزمه؛ زمزمه های عاشقانه با معبود. پس قدر باید شناخت دروازه های گشوده آسمان را در شب قدر و غوطه ور باید شد در نور تابان آسمان و نفس باید کشید در نزول آیات مقدس.