کوروش، تنها فاتح و مدیر بزرگ نبود؛ بلکه در ذهن مردم پارسی، او همان جایگاهی را داشت که رمولوس و رموس برای رومیها و موسی برای بنی اسرائیل داشت.
چگونگی تحویل کوروش نوزاد به چوپان و پرورش او، یادآور رها کردن موسی در نیزار در مصر و به زیر کشیدن پدربزرگ دیکتاتورش، توسط (موسی) است که در متون افسانهای و اساطیری دیگر هم بازتاب وسیعی داشته است.
هیچ شکی نیست که حماسه کوروش ابتدا در میان پارسیها رشد و نمو داشته و اکنون در میان یونانی ها درک شدهاست. احترام و ابهتی که کوروش در بین پارسیان داشته ، به یونانیها منتقل گشته و این اتفاقی نیست که وی را به عنوان فرمانروای آرمانی برگزینند. پادشاه میخواست، برای تدریس پندهای آرمانی خویش، به شنوندگان یونانیاش به کوروش متوسل گردد و همین موضوع باعث شد ، نقش کوروش در طول تاریخ به عنوان مرد بزرگی که بنیانگذار امپراتوری بود، باقی بماند.
کوروش بدون شک، نه تنها نابغه هدایتگری بود که امپراتور بزرگ را بنیان گذاشت، بلکه بنیانگذار فرهنگ و تمدن شهری هخامنشی نیز بود. او به سرعت فراگیری از ملتهای مغلوب را آموخت. او نه تنها مادها را آرام کرد، بلکه آنها را با پارسیها متحد کرد و یک نوع پادشاهی دوجنبهای از مادها و پارسها به وجود آورد.
شخصیت کوروش بزرگ
کوروش در نزد بابلیان، برگزیدهٔ مردوک، در نزد یهودیان، مسح شدهٔ خداوند بود و بهنظر نمیرسد که مادها او را سروری بیگانه فرض کرده باشند. هرودوت میگوید که پارسیان از او چونان یک پدر سخن میگفتند، زیرا وی مهربان بود و از آنچه برای ایرانیان نیکو بود، کوتاهی نمیکرد.
داندامایف میگوید «کوروش محبوبترین شاه پارس و بنیانگذار یک امپراتوری جهانی بود».«به نظر میرسد کوروش به سنت و ادیان سرزمینهای فتح شده احترام میگذاشت. پارسیها او را پدر، یهودیها او را مسیح فرستاده شده از جانب یهوه و یونانیان او را فاتحی بزرگ و سیاستمداری باهوش میدانستند. کسنوفون در کورش نامه او را حکمرانی آرمانی و ایده آل توصیف میکند».
کوروش بزرگ از دیدگاه قوم یهود
کوروش جایگاه ویژهای در تاریخ یهود دارد. در تورات واژه عبری «ماشیاح» به مفهوم مسیح یا منجی، تنها برای کوروش بزرگ استفاده شده و از او دستکم ۲۳ بار، و با احترام زیاد یاد شدهاست. در منابع عهد عتیق، با عناوین «مسیح خداوند» و «سرور، خدای بهشت» خطاب شده و به او «همهٔ پادشاهیهای روی زمین» داده شدهاست.