دهه اول ماه صفر از راه رسیده؛ روزهایی که بوی دلتنگی میدهند، بوی کوچههای بیچراغ کوفه، بوی بغضهای نگفته، و بوی زخمهایی که هنوز تازهاند…
در این شبهای غریب، در هیاهوی نوحهها و صدای آرام سینهزنها، انگار سایهی مردی هنوز در جمعمان پیداست.
زندهیاد محمدعلی نبوی… مردی از تبار نور، از نسل کرامت؛ نیکوکار، مهربان، و ریشهدار در هیئت اول مظلوم.
او که نامش با سفرههای افطار و صداهای گرفتهی عزاداری در هم آمیخته، سالهاست که از میان ما رفته، اما نبودنش، مثل بودنش پُررنگ است…
اما مگر چراغی که برای حسین علیهالسلام روشن شده، خاموش میشود؟ نه، خاموش نمیشود وقتی فرزندان آن مرد، هنوز بر همان راهند…
ناصر، هوشنگ و محمد نبوی، سه پارهی دل آن پدر، این روزها هرکدام به نیتی، بانی خیر شدهاند.
یکی نذر سینهزنی میدهد، یکی سفرهدار هیئت میشود، یکی چراغ خانهی اهل بیت را روشن نگاه میدارد. در ماه رمضان، در محرم، در دهه اول صفر… با همان خلوص، با همان دلدادگی.
اینجا، ادامه دادن فقط تکرار نیست، ادامه دادن یعنی زنده نگه داشتن یادِ پدر با عمل، نه با حرف…
و چه آرامشی دارد روح آن پدر، وقتی میبیند فرزندانش نه تنها نامش را، که راهش را زنده نگاه داشتهاند…
خدایش رحمت کند، و به فرزندانش برکت دهد که نام «نبوی» را همچنان با عزت، با معرفت، و با وفا همراه کردهاند.